سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسیج پایگاه عاشقان اباعبد الله:خ ـ شریعتی ـ باغ صبا ـ بن بست نوریانیاد یاران سفر کرده به خیر . . . معراجیان از شط خون معراج کردند با داغ خود صبر مرا تاراج کردند یاران من رفتند و من در خواب ماندم در خواب سنگین با دلی بی تاب ماندم یاران من در کار خود هشیار بودند هرچند مست از باده ی ایثار بودند یاران من جان بر سر باور نهادند بر خط ایمان دست و پا و سر نهادند یاران من رفتند و من مهجور ماندم من با جهانی آرزو در گور ماندمشهید همت : با خدای خود پیمان بستم تا آخرین قطرة خونم، در راه حفظ و حراست این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم. شب و روز بدون وقفه در راه اعتلای کلمه‌الله و بسط فرهنگ اسلامی تلاش نمایم، به همین سبب سلاح به شانه گرفتم و رو به جبهه‌های خونین نمودم.


:: خانه

:: مدیریت وبلاگ

:: پست الکترونیک

:: شناسنامه

:: کل بازدیدها: 73491

:: بازدیدهای امروز :0

::  RSS 

vموضوعات وبلاگ

vدرباره من

یکی از همسنگران - (عطش)تو رانیز کربلایی ست که تشنه خون توست

مدیر وبلاگ : حسین[14]
نویسندگان وبلاگ :
دوست ناباب
دوست ناباب (@)[0]

یکی از همسنگران
یکی از همسنگران (@)[10]


vلوگوی وبلاگ

یکی از همسنگران - (عطش)تو رانیز کربلایی ست که تشنه خون توست

vاشتراک در خبرنامه

 

vوبلاگ دوستان

vمطالب قبلی

سوابق عطش

:: کل بازدیدها: 73491

:: بازدیدهای امروز :0

::  RSS 

اخراجی ها

سه شنبه 86/1/21 :: ساعت 9:40 عصر

بسمه تعالی

دیشب وقتی می خواستم برای دومین بار فیلم اخراجی ها را به کارگردانی مسعود ده نمکی را ببینم تصمیم گرفتم از زاویه دیگری به این فیلم نگاه کنم. وقتی می خواستم دفعه اول این فیلم را ببینم با این ذهنیت به سینما رفتم که یک فیلم طنز با     مو ضوع دفاع مقدس است.و شاید زیاد به دیالوگهای فیلم توجهی نداشتم. ولی دیشب قسمتی از فیلم ذهن مرا خیلی به خود مشغول کرد و ان انجایی بود که سید جواد هاشمی بعد از اینکه نتوانست(اخراجی ها) را سر راه بیاورد در مقابل بازخواست فرمانده خود گفت: اگر قرار است کسی اخراج شود اون منم نه اینها. چون من خودم خوب نبودم نتونستم اینها را درست کنم. وخودش خودش را تنبیه کرد وبشین پاشو رفت. و اگر کسی فکر می کنه همچین شخصیتهایی (مجید سوزوکی و دوستانش) وجود نداشته اند باید صحبتهای دیشب مسعود ده نمکی در برنامه عبور شیشه ای را می دید که میگفت من یه رفیق داشتم به نام سعید سوزوکی که تو همین حال و احوال ها بوده و عاقبت شهید می شوذ. حالا این موضوع ذهن مرا خیلی به خودش مشغول کرده است که مجید سوزوکی ها ازما جلوتر بزنند و ما هنوز اندر خم یک کوچه باشیم.

 

 

 

 


¤نویسنده: یکی از همسنگران

همسنگرهای با صفا()

فرار تا کی؟

دوشنبه 85/12/21 :: ساعت 12:15 صبح

بسمه تعالی

یکشنبه 20 اسفند85 دانشگاه امام صادق(ع)

وقتی که می خواستی از درب اصلی دانشگاه وارد شوی می فهمیدی که یه خبری تو دانشگاه هست چند نفر با بی سیم جلوی در دانشگاه ایستاده بودند و وقتی وارد دانشگاه می شدی تابلوهای همایش و پرچمهای کشورهای اسلامی جلب توجه می کرد. ان موقع بود که می فهمیدی موضوع از چه قرار است و این همه کنترل و نظارت برای همایش است.

ولی یک سوال به ذهنت خطور می کرد و ان این بود که اینهمه کنترل و ایجاد جو پلیسی و امنیتی برای چند تا مهمان خارجی که همگی هم شخصیتهای علمی می باشند ایجاد شده است؟ خودت می تونستی جواب خودت رابگی. پس قرار است از مسئولین نظام تشریف بیاورند.

به سر کلاس می روی و ساعت 9:30 از کلاس خارج می شوی اولین چیزی که جلب توجه می کند بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه است. ان موقع است که می فهمی که قرار است اقای هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تشریف بیاورند. و حضور دانشجویان هم در این همایش هم ممنوع است و دانشجویان در اعتراض به این کار و درخواست از اقای هاشمی برای پاسخگویی به سوالات دانشجویان در جلوی مکان همایش تجمع کردند.حدودا 200نفر از دانشجویان در این تجمع حضور داشتند.

بعد از دقایقی مسئولین دانشگاه با حضور در جمع دانشجویان خواستند که به تجمع پایان دهند و این کار را به صلاح نمی دانستند. باز هم محافظه کاری و تسامح.

حدود ساعت 10:10که می شود ماشین اقای هاشمی(یک عدد بنز ) همراه با ماشینهای اسکورت به درب پایین رفته و اقای هاشمی از انجا... می کند.

بعد از رفتن ایشان وارد محل همایش می شوی میزهای پذیرایی که مملو از شیرینی و چای و نسکافه و...است.وفرشهای قرمزی که برای اقایان پهن شده است را می بینی.

اینجا بود که یاد حضور اقای احمدی نژاد در دانشگاه که همین 3 ماه پیش بود افتادم که با کمترین حفاظت وارد دانشگاه شد و به اتاق دانشجویان هم رفت.و از ساعت 8تا12 به سوالات دانشجویان پاسخ دادند.

هر 2مسئولند اما این کجا ان کجا


¤نویسنده: یکی از همسنگران

همسنگرهای با صفا()

هر انسانی را لیله القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می شود و «حر» را نیز شب قدر اینچنین پیش آمد «عمر بن سعد» را نیز من و تو را هم پیش خواهد آمد...................................
صبا ویژن
") coffeeWin.document.write("
") coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write("وبلاگ عطش"); coffeeWin.document.write("


"); coffeeWin.document.write("وبلاگ ما در پارسی بلاگ"); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write("هیچ میدانی که تو را نیز کربلائیست که تورا انتظار میکشدوتشنه خون توست؟ "); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write("آدرس همسنگران و همدلان و لینکدونی وبلاگ"); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(" هیچ میدونی توی این ماه خدا چشم طمع ما به دعای خیرشماست؟"); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); //-->